08 June 2011

از 16 آذر 88 تا تجاوز در وسط دانشگاه

گویا روابط عمومی دانشگاه فردوسی درباره برخی "شایعات" بوجود آمده اطلاعیه ای صادر کرده است:
"
بسمه تعالی

پیرو برخی اخبار و شایعات مندرجه و منتشره در برخی سایتها و رسانه ها درخصوص مشکل پیش آمده براي یکی از دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی مشهد و به منظور اطلاع رسانی و تنویر افکار عمومی دراینباره به استحضار دانشجویان ودانشگاهیان می رساند
یکی از خانم هاي دانشجو روزیکشنبه 15 خرداد 90 در حدود ساعت13.30 در حوالی میدان علوم پردیس دانشگاه مضروب گشته و چند دقیقه پس از آن ، به محض اطلاع یافتن دانشجویان و مسئوولین دانشگاه ، وي به همراه یکی از دوستانش به خوابگاه و سپس براي اطمینان ازسلامتی ، به بیمارستان اعزام می شود.

خوشبختانه اقدامات به موقع و پی گیري هاي مستمر مسئوولین دانشگاه باعث گردید تا حال دانشجوي مضروب به سرعت روبه بهبودي بگذارد و بنابراین غیر از مفقود شدن برخی لوازم همراه ،هیچ گونه مشکل قابل ذکري براي نامبرده پیش نیامد ه است.

ضمن تشکر و تقدیر از احساسات پاك وبی شائبه کلیه دانشجویان متعهد و با اخلاق، به اطلاع می رساند مطالب مندرج در برخی رسانه ها دراین باره، عموما برپایه حدسیات ومتاسفانه متاسی از شایعات بی اساس است.

روابط عمومی دانشگاه فردوسی مشهد

دانشگاه پایتخت معنوي ایران"

بعضی مواقع، آدم از شدت غم دلش میخواد بزنه زیر گریه، ولی این احساس غم اونچنان با نفرت و احساس تنهایی قاطی میشه که کلا هنگ میکنی. صددرصد تو این 2 سال یه همچین شرایطی برای خیلیا پیش اومده. از شدت درد دارم میترکم. ولی....
جناب معاون فرهنگی دانشگاه معنوی ایران! ای موسوی بی غیرت! میخوام به زبون ساده باهات حرف بزنم. من یه دانشجوی سابق و بدبخت دانشگاه فردوسی بودم که امثال شما منو فراری دادین. از وقتی اولین بار این خبرو دیدم تا همین الان حرفای تو، تو روز 16 آذر 88 توی گوشم میزنگه. یادته رفته بودی بالای سکو و جلوی سیل جمعیت با اون بلندگوی سبزی فروشی چی میگفتی؟ بذار یادت بیارم: " این کار شما  خلاف نظم و قانون دانشگاهه.... اگه مجوز داشتین مشکلی نبود.... باشه اشکال نداره، شما از ما نترسین ما هم از شما نمی ترسیم...." این حرفات با اون تن مسخره صدات هنوز تو گوشمه. امثال تو زندگی من و خیلیا مثل منو خراب کردن.... جوری که هنوز نتونستیم مثل قبل بشیم... ما رو از بین بردید، همه چیزمونو ازمون گرفتید.... فقط یه لحظه نیگا کردی به کارنامت؟ از سرکوب دانشجوهای 88 گرفته تا حالا و تجاوز به دختر بیگناه دانشجو؟ افتخارت اینه که همایش حجاب برگزار میکنی؟ حراستتون که نمیذاره دانشجو تکون بخوره، بعد وسط اصلی ترین بلوار دانشگاه چنین فاجعه ای اتفاق میفته؟ مرتیکه توی دانشگاه شهید دفن میکنی، بعد اینجوری محیط مقدس دانشگاهو به لجن میکشی؟  این دانشجوهای متعهد و با اخلاق که تو این بیانیه مزخرف نوشتین، همون بچه هایین که مدتها اونا رو روونه دادگاه انقلاب کرده بودین. حالا به خودت نیگا کن و به غیرت این بچه ها. اسم خودتو مرد میذاری؟ توی این بیانیه گفتین که دانشجو فقط مضروب شده... آقا حرف شما درست، ولی تو روز روشن وسط دانشگاه؟ بعد که چی؟ نکنه میخواستن جزوه و کتاب بنده خدا رو بگیرن؟ به خدا یه روزی اگه به دستم بیفتی میدونم حق خودم و این همه بچه ای که زندگی رو ازشون گرفتی چجوری کف دستت بذارم. برای تو مجازات آخرت کمه. همین دنیا رو برات جهنم میکنیم.

07 June 2011

مسیرهای راهپیمایی 22 خرداد در شهرستانها/اطلاع رسانی کنید

پس از نظرسنجی بزرگ فیس بوک 25 بهمن راجع به راهپیمایی 22 خرداد، با توجه به نظرات پیشنهاد شده از شهرستان ها، مسیرهای زیر برای آنها در نظر گرفته شده است:
فیس بوک 25 بهمن: قرار ما 22 خرداد بعد از ساعت 6 در مسیرهای زیر
این بار مانند روزهای پس از 22 خرداد 88 خود مردم برای ادامه تظاهرات در روزهای بعد تصمیم خواهند گرفت. 
مسیرهای راهپیمایی 22 خرداد در شهرستان ها:
1. مشهد:خیابان احمد آباد، حدفاصل میدان دکتر شریعتی (تقی آباد) تا میدان فلسطین
2.شیراز: چهارراه  پارامونت تا سینما سعدی و ابتدای خیابان ملا صدرا
3.اصفهان: انقلاب (ترجیحا بعد از میدان) به سمت دروازه دولت.
4.رشت: خیابان مطهری-چهار راه میکاییل
5.تبریز: نرسیده به فلکه آبرسان (ابتدای خیابان 13 آبان) تا فلکه دانشگاه
6.کرمانشاه: چهارراه نوبهار تا میدان مرکزی
7.کرج: خیابان اصلی گوهر دشت از روبه روی دانشگاه ازاد کرج تا فلکه اول
8.اهواز: کیان پارس- فلکه سوم
9.آمل: خیابان طالب آملی به سمت خیابان امام خمینی
10.قم:  میدان صفائیه تا میدان رسالت
11.کرمان:مسیر اول :از میدان ازادی تا میدان باغ ملی
12.بروجرد:  خيابان تختي
13.بندر ماهشهر: ناحیه صنعتی بازار
14.یزد: میدان نعل اسبی
15.بوشهر: خیابان لیان تا ششم بهمن
16.تنکابن: از میدان کریم آباد تا میدان امام
17.سنندج: خیابان ششم بهمن
18.سمنان: میدان سعدی به سمت میدان کوثر
19.میاندوآب: پارک ساحلی
20.خرم آباد: از میدان مادر به سمت زیبا کنار و مسیرهای اطراف دریاچه کیو
21.کاشان: میدان 15 خرداد
21.ساری: از میدان ساعت تا میدان شهرداری
22.بندرعباس: از چهارراره رسالت تا نخل ناخنا
23.ورامین: میدان راه آهن تا میدان اصلی ورامین
24.پیشوا: خیابان شریعتی
25.قرچک: خیابان محمد آباد
26.اسلام شهر: خیابان باغ فیض، بلوار امام حسین از ابتدای جاده ساوه تا میدان اصلی باغ فیض
27.بیرجند: خیابان مدرس
28.بجنورد: میدان ۱۷ شهریور
29.گرمسار: میدان شهدا تا میدان امام
30.بروجرد: خیابان شهدا
31.بابل:خیابان دانشگاه نوشیروانی
32.شاهرود: خیابان 22 بهمن
33.سبزوار: چهارراه دادگستری تا چهارراه بیهق
34.اراك: خیابان عباسی به سمت میدان امام ( مخابرات)
35.گرگان: میدان کاخ به سمت خیابان شالیکوبی
36.زنجان: فلکه انصاریه تا میدان ولیعصر
37.شهرکرد: حدفاصل چهارراه راه دامپزشکی تا میدان انقلاب
38.اردبیل ::میدان شریعتی به سمت بازار
39.کیش: اسکله تفریحی جدید
40.یاسوج: پارک ساحلی 
41.ساوه: ميدان فلسطين(دانشگاه آزاد
42.ارومیه:خیابان استادان
43.کرمان:  میدان ازادی تا میدان باغ ملی
44.قزوین: خیابان خیام از سه راه طالقانی تا انتهای خیام شمالی مسیر دوم: دانشگاه آزاد باراجین




25 April 2011

در آستانه روز کارگر: دیکتاتور به پایان سلام کن

سه عکس از پخش برچسبهای "دیکتاتور به پایان سلام کن" در سطح شهر.(تمامی عکس ها از فیس بوک 25 بهمن است.)
دیکتاتور! دورانت به سر آمده. روزی که گفتی "البته نظر من به نظرات آقای رئیس جمهور، آقای احمدی نژاد نزدیکتر است" را به یاد داری؟ من به خوبی به یاد دارم. چرا که روز پس از آن خطبه خونین، ندا و بسیاری دیگر از یارنمان از میانمان رفتند. بزودی تاوان آن حرف و خونهایی که روزهای پس از آن بر زمین ریخته شد را پس خواهی داد.

16 April 2011

آکسیون نانوایی ها، راهی دیگر برای حضور مجدد سبزها؟/لزوم استفاده از تاکتیک های جدید حضور

می دانم با دیدن تیتر، همه در برابر آن موضع گرفته اند. ولی از همه شما خواهش دارم تا انتهای مطلب را بخوانید.
همواره استفاده از نکات مثبت و جبران نکات منفی حرکت های پیشین است که می تواند یک جنبش فراگیر اعتراضی که همگی می دانیم پتانسیل بالایی هم دارد، به سرانجام برساند. 
با احترام به اعضای شورای هماهنگی راه سبز امید، به نظر من هدف از آکسیون هفتگی سه شنبه های اعتراض به درستی مشخص نبود. اگر صرفا برای نشان دادن اعتراض بود، بایستی با هزینه کمتری برگزار می شد. اگر با هدف شکل گیری راهپیمایی بزرگی همچون 25 بهمن بود، بایستی بیشتر بر آن تاکید می شد. در غیر اینصورت منجر به نتیجه ای جز دادن هزینه بیشتر نمی شد؛ که البته این اتفاق نیز رخ داد
 ما یک بار تجربه آکسیون های هفتگی اعتراض را داشته ایم. در سال 87 و در جریان حرکت "ما هستیم"، بعد از چند ماه که از تظاهرات های خیابانی بخصوص در شهرستان ها گذشت، نیروی انتظامی بر حرکت مسلط شد و فرصت حضور خیابانی از ما گرفته شد.  اتفاقا یادم هست که  پس از آخرین تظاهرات که با حضور انبوه نیروهای یگان ویژه انجام نشد، چقدر سرخورده و عصبانی بودم. تظاهرات هایی که شکل نمی گرفت، ولی انبوهی از بازداشت ها را به همراه داشت. پس از این اتفاق، اعضای اصلی این حرکت، تصمیم به تغییر تاکتیک حضور در خیابان گرفتند. 
برای اولین بار اعلام شد که حرکت اعتراضی بعدی، در نانوایی ها شکل خواهد گرفت. با شنیدن این خبر پوزخندی زدم و به کسانی که این طرح را ارائه داده بودند خندیدم.
به هیچ عنوان قصد نداشتم در این حرکت باصطلاح اعتراضی که به نظر مسخره می رسید شرکت. کنم. ولی با اصرار یکی از دوستانم، آن روز از خانه بیرون آمدم و به نانوایی خیابان سعدی(یکی از پرترددترین خیابانهای مشهد) رفتم. بی حال و بی رمق از خیابان را طی کردم  و با نا امیدی به آنسوی خیابان نگاه کردم. چیزی که می دیدم باورکردنی نبود. صف بسیار طویلی در مقابل نانوایی مورد نظر تشکیل شده بود که هر آدم عاقلی می توانست بفهمد که آنجا خبری هست. نفهمیدم که چگونه خودم را به آنجا رساندم و در صف قرار گرفتم!! بسیار خنده دار به نظر می رسید! و خنده دار تر از آن واکنش نیروهای انتظامی و لباس شخصی که در تاریکی در آنسوی خیابان ایستاده بودند و با تعجب ما را نگاه می کردند و هیچ کاری هم نمی توانستند انجام دهند. همه کسانی که در صف بودند، از ماجرا آگاه بودند وهیچ عجله ای برای رفتن به جلو نداشتند! یادم هست چند نفری از کنارم رد شدند و دستاهایشان را به صورت v به ما نشان می دادند و پشت سر هم "ما هستیم" می گفتند! یک نکته خنده دار دیگر بود که هنوز هروقت یادش می افتم نمی توانم جلوی خنده خود را بگیرم. یکی از کسانی که گدایی می کرد از سمت مقابل ما(صف زنها) وارد شد و می گفت نابیناست و به او کمک کنیم. از همان سمتی که آمده بود یکی یکی به او پول دادند و او چشمانش(که می گفت نابیناست) را گرد کرده بود و همین جور تا آخر صف رفت. نمی دانست چه خبر است، ولی فکر می کنم به خوبی فهمید که مردمی که در این صف هستند از جنس دیگری هستند! منظورم ازبیان این مطلب این است که ببینید یک حرکت ساده چه روحیه ای را در بین همه کسانی که آنجا بودند بوجود آورده بود. حدود 2 ساعت بعد یکی از درجه داران نیروی انتظامی با نانوایی صحبت کرد و نانوایی تعطیل شد!! مردمی هم که حالا جمعیتشان زیاد شده بود ناگهان وارد خیابان شدند و "ماهستیم" گویان شروع به دست زدن و سوت زدن  کردند... و نیروی انتظامی همچنان به ما نگاه می کرد و تاقبل از اینکه اولین نفرشان وارد جمعیت شود، همه متفرق شدند! 
خوب! واکنش حکومت برای هفته بعدی چه بود؟ بستن آن نانوایی! یعنی واقعا هیچ کار دیگری از دستشان بر نیامد که انجام دهند.
ولی در هفته های بعد نانوایی دیگری شلوغ شد. دقت کنید که بدون هیچگونه هماهنگی رسانه ای این اتفاق رخ داد. یعنی کسانی که می آمدند خودشان مکان را مشخص می کردند. به عنوان مثال، هفته بعد وقتی در گوشه دیگری از شهر تجمع صورت گرفت، تا نیروهای امنیتی متوجه شدند و خودشان را رساندند چندین ساعت زمان برد. حدود یک ماه، پنجشنبه هر هفته اوضاع چنین بود. البته باید بگویم که در یک هفته مانده به چهارشنبه سوری، نیروی انتظامی به همراه موتور سواران با وقاحت تمام به میان صف آمدند و تعداد زیادی از جمله خود من را نیز بازداشت کردند.
ممکن است بپرسید که هدف از این نوع اعتراض چیست؟ حکومت که با این شیوه سرنگون نمی شود.... درست است! حکومت با این شیوه سرنگون نخواهد شد، ولی این آکسیون که هر هفته تداوم خواهد داشت، با کمترین هزینه ممکن، روحیه جنبش را بسیار بالا خواهد برد و طرف مقابل را حداقل تا چندین هفته آچمز خواهد کرد. قصد این حرکت ایجاد تظاهرات میلیونی نیست، ‌بلکه تشکیل هسته های مقاومت است. همواره برای ایجاد یک حرکت عظیم اجتماعی، اولین قدم این است که جامعه را از حالت منفعل بودن خارج کنیم. تجربه من این است که این آکسیون، یکی از موفق ترین آکسیون های اعتراضی بوده است که تا به حال دیده ام. شاید تا آن را تجربه نکنید باورتان نشود. ولی فکرش را بکنید که چنین آکسیون ساده ای وقتی با پتانسیل عظیم جنبش سبز همراه گردد، چه نتایج  بزرگی خواهد داشت. کافیست با خود تصور کنید که یک چهارم جمعیتی که در 25 بهمن به خیابان آمد در یک صف بایستند. مشخص است که همه کسانی که در آنجا حضور دارند متوجه قضیه خواهند شد و هفته های بعد تجمع های بزرگتری شکل خواهد گرفت. چیزی مثل زنجیره انسانی که قبل از انتخابات شکل گرفته بود.
شاید اشتباه ما تا به اینجا این بوده که بعد از انقلابهای پی در پی در کشورهای عربی، ما هم می خواستیم یک روز بیرون بیاییم و کار را تمام کنیم. در حالیکه سقوط یک حکومت، پله به پله و با برنامه، با هزینه بسیار کمتری ممکن است.
به هر حال این پیشنهادی است که به نظر من برای تزریق روحیه و آماده شدن برای یک حرکت بزرگ بسیار مناسب خواهد بود. تا نظر دوستان چه باشد.
این مطلب در بالاترین

13 April 2011

این شخص شبیه قاتل دکتر علیمحمدی نیست؟


دیشب وقتی عکس رزمی کار حاضر در تظاهرات را آپلود می کردم، نکته ای توجهم را به خود جلب کرد. این شخصی که عکسش را آپلود کرده ام از لحاظ صورت، بسیار شبیه مجید جمالی فش، قاتل دکتر علیمحمدی است. مدل موها، خط ریش و مدل ابروها بسیار شبیه به اوست. به همین دلیل در اینترنت سعی کردم عکسی نیم رخ از او را پیدا کنم تا متوجه شباهتهای بین این دو عکس بشوید. به دو عکس زیر نگاه کنید. نظر شما در این باره چیست؟
 عکس دوم که خودم آن را آپلود کردم مربوط به تابستان 87 است.
برای دیدن عکس با سایز بزرگ روی آن کلیک کنید.

عکس/ استفاده از رزمی کاران در سرکوب تظاهرات

چند ماه پیش و در جریان افشای اسناد ویکی لیکس، در یکی از این اسناد به این نکته اشاره شده بود که وزارت اطلاعات ایران از رزمی کاران برای سرکوب تظاهرات و نیل به اهداف خود استفاده می کند. حتما به یاد دارید که چندی پیش، شخصی به عنوان قاتل دکتر علیمحمدی معرفی گردید که از قضا او هم رزمی کار از آب در آمد.
ولی در مطلب امروز خود قصد دارم، عکسی از حضور این رزمی کاران در یکی از تظاهرات های جنبش ما هستیم در سال 87 در مشهد قرار دهم. قبل از هرچیز، از همه بابت کیفیت نسبتا پایین عکس ها عذر خواهی می کنم. حجم عکس ها زیاد بود و برای قرار دادن روی بلاگ مجبور شدم حجم آنها را کم کنم. 
این عکس ها مربوط به تظاهرات روز هفتم تیر 1387 در پارک ملت مشهد است. البته تعداد عکس ها بسیار بیشتر بود و بخصوص از نیروهای رزمی کار، عکس های بیشتر و بهتری داشتم. در حقیقت دو سی دی پر از عکس داشتم که به جرات می توانم بگویم تنها عکس هایی است که در آن روز گرفته شده و تا به حال پخش نشده است. روزی که  اطلاعاتی ها به منزلمان ریختند و کامپیوتر و تعدادی از سی دی هایم را ضبط کردند، این دو سی دی را که در محلی مخفی کرده بودم، پیدا نکردند. خودم به تازگی این سی دی ها راپیدا کردم. ولی بعد از این دو سال مقدار زیادی از عکس ها خراب شده بود که متاسفانه عکس های این نیروهای رزمی نیز در بین آن ها بود. به همین دلیل تنها چند عکس برایم باقی مانده که آنها را در اینجا قرار می دهم.
ابتدا در مورد روز هفتم تیر: این دومین فراخوان اعتراض جنبش "ما هستیم" در مشهد بود. فراخوان قبلی روز جمعه 24 خرداد 87 بود که در چند پست قبل (پست دموکراسی یا دیکتاتوری اکثریت) در مورد آن توضیح دادم. محل تجمع پارک ملت مشهد بود. از حدود 4 یا 5 کیلومتر مانده به محل تجمع در تمامی مسیرها پلیس و ماشین های نیروی انتظامی در فواصل 50 متری ایستاده بودند.  قسمت جنوبی پارک ملت پر از نیروهای ضد شورش و یگان ویژه بود که در مقابل جمعیت درون پارک که کم هم نبودند، گارد گرفته بودند.  قسمت غربی پارک پر از نیروهای ضد شورش بود که مجهز به جلیقه ضد گلوله و نوعی اسلحه (که نامش را نمی دانم) بودند. در قسمت شرقی پارک، موتور سواران که بسیار زیاد بودند مانور می دادند. ولی در مرکز پارک....
در مرکز پارک و در میان چمن ها، عده ای با لباس نارنجی مشغول به کارهای رزمی بودند. عده ای از نیروی انتظامی هم با آنان همراه بودند. یکی از "نادوستان" من(که بعدا فهمیدم جزء عوامل اطلاعات بسیج هست) پس از این تجمع به من گفت که این لباس نارنجی ها را از یک سری مراکز رزمی می آورند و با یگان ویژه همراهی می کنند. در آن موقع زیاد حرفش را جدی نگرفتم. ولی در قضایای سال 88 این موضوع برایم مثل روز روشن شد.
تمامی عکس ها در ابعاد بزرگ هستند. حتما روی آنها کلیک کنید تا تصویر بزگ را ببینید.
این تنها عکس سالمی است که از یکی از این نیروهای لباس نارنجی دارم :
 عکس دوم متاسفانه زیاد واضح نیست. برای دقیقتر دیدن، آن را بزرگ کنید(روی تصویر کلیک کنید) تا متوجه حضور این نیروها در بین مردم در گوشه ای از تصویر شوید:
و این هم چند عکس دیگر از حضور نیروهای ضد شورش در آن روز:

ورود نیروهای یگان ویژه به محل تجمع چندین ساعت پیش از شروع آن:



مستقر شدن نیروهای یگان ویژه در پارک ملت ساعاتی پیش از شروع تجمع:
باز هم تاکید می کنم حتما روی تصاویر کلیک کنید تا آنها را با سایز اصلی ببینید.
این مطلب در بالاترین

09 April 2011

روشنفکری به سبک ما

 " مجاهدین اول از رهبرانشان اعلام برائت کنند تا بعدا از آنها حمایت کنیم"، " من از سازمان تروریستی حمایت نمی کنم"، " این ها با صدام هم کاسه بودند."
 این است جامعه ما... مایی که حتی در درک ساده ترین اصول انسانی هم مشکل داریم. مایی که همه چیز را از دریچه ایدوئولوژیک می بینیم. ما که یادمان رفته است دفاع از شرافت و کرامت انسانی هر شخصی مقدم بر عقیده و مرام اوست.
روز گذشته یک ایرانی پناهجو، به دلیل رد شدن تقاضای پناهندگی اش خود را در مرکز شهر آمستردام  آتش زد و جان باخت. هنوز 24 ساعت از این واقعه نگذشته بود که خبر رسید "نیروی زمینی ارتش عراق" حمله به کمپ اشرف را آغاز کرده است. تنها ساعاتی بعد از اعلام این خبر، مشخص شد که طی این حمله تعداد زیادی از هموطنانمان کشته و زخمی شده اند.
دوستان! آیا چهره فرمانده عراقی عملیات امروز را دیدید؟ چطور به خود اجازه می دهید که یک بیگانه این گونه هموطنانتان را به خاک و خون بکشد؟ وای بر ما... و وای بر جامعه رو به زوال ما... اعراب بعد از خودسوزی آن فارغ التحصیل بیکار چگونه به پا خواستند؟.... و ما که هموطنمان در خاک بیگانه و توسط ارتش بیگانه به خاک و خون کشیده می شود می ایستیم و به راحتی می گوییم: "حقشان بود." این است جامعه ما... دیروز یک ایرانی خود را در مرکز آمستردام به آتش می کشد و ما تنها نظاره می کنیم. وامروز که هموطنانمان به گلوله بسته شده اند و ما بر طبل اختلافات ایدوئولوژیک می کوبیم. کم کم از این جامعه می ترسم. جامعه ای که اصلاح طلبش در برابر این فجایع سکوت کامل پیشه می کند، مردمش که بر این وقایع چشم بسته و به فکر یارانه نقدی خود هستند و اپوزیسیونش که تنها به فکر "یک" روز اعتراض دیگر است.... و صد البته روشنفکرانی که روشنفکر بودن خود را با سکوت در برابر کشتار "تروریستها" ثابت می کنند.
در پستهای قبلی ام نیز گفته بودم که این نوع تفکری که امروز بعضی ها در برابر حمله به اشرف داشتند، بسیار خطرناک است. رژیم به پشتوانه این تفکر است که علی صارمی را اعدام می کند، محسن دکمه چی را زیر شکنجه به شهادت می رساند....بیایید قبل از هرچیز انسان بودن برایمان مهم باشد، نه تفکرش.

08 April 2011

به یاد منتظری، برای مجاهدین خلق

آیت الله منتظری در گفتگو با رادیو زمانه، در مورد مجاهدین خلق و اعدام های سال 67:"اینایی که مخالف ما هستند، خوب باشند؛ اینا پسر منو کشتند، اما معذالک این سبب نمی شود که ما بیاییم تجاوز بکنیم به حقوق دیگران. من به اندازه ای که می توانستم اقدام کردم و حدود 2800 یا 3800 نفر، درست یادم نیست، اعدام کردند...."
این سبب نمی شود که به حقوق دیگران تجاوز بکنیم.
ای کسانی که ادعای آزادی دارید، کسانی که ادعای روشنفکری می کنید، کسانی که خود را به عنوان نماینده مردم در فضاهای مجازی می بینید؛ هموطنانتان را در حال محاصره به گلوله بسته اند. چه می کنید؟ انسانهایی بی دفاع.... و ما اینجا در خانه های خود نشسته ایم و فیلم دیدار مسعود رجوی با صدام حسین را لینک می کنیم. به خدا جای خجالت دارد.
روی سخنم با کسانی است که نا آگاهانه بر طبل این اختلافات عقیدتی می کوبند. خودتان شاهد بوده اید که از چند روز گذشته، مطالب و نوشته هایی بر ضد مجاهدین خلق بسیار زیاد شده است. شمایی که نا آگاهانه با این جریان همراهی کردید؛ نتیجه اش را ببینید. امروز اشرف به خاک و خون کشیده شده است، و ما همچنان در خاطرات 30 سال پیش خود یخ زده ایم. این است معنای آزادی؟ این است دفاع از شرافت انسانی؟ 
من به عنوان یکی از اعضای جنبش سبز که از لحاظ تفکر سیاسی وعقیدتی با مجاهدین فرسنگها فاصله دارم و اقدامات آنها در جریان جنگ ایران و عراق را محکوم می کنم، از این ظلم و تعدی که بر ساکنین کمپ اشرف روا داشته شده فریاد بر می آورم. سخن آن مرد بزرگ را همیشه آویزه گوش خود کنیم که اگر چه کسی در حق ما ظلم روا داشته باشد، ولی ما نمی توانیم حقوق انسانی او را زیر پا بگذاریم.
 این مطلب در بالاترین

10 March 2011

دموکراسی یا دیکتاتوری اکثریت؟/چرا به شهرام همایون احترام می گذارم؟

یادم است  سال 84 وقتی برای اولین بار یک برنامه بسیار مفید از یک شبکه تلویزیونی فارسی زبان را دیدم. برنامه شگفتیهای جهان از ابراهیم ویکتوری. چندین سال بود که مقاله های او را در مجله نجوم می خواندم و لذت می بردم. ولی وقتی برای اولین بار برنامه تلویزیونی او را در تلویزیون کانال یک دیدم از حجم مطالب و دقت و نوع بیان ابراهیم ویکتوری شگفت زده شده بودم. از آن موقع به بعد بیننده پروپا قرص این برنامه در تلویزیون کانال یک که آن زمان به تازگی روی هاتبرد رفته بود شدم. در آن هنگام نه سیاسی بودم و نه علاقه ای به بحث های سیاسی داشتم. چرا که یک دانش آموز پیش دانشگاهی معمولا چنین گرایشاتی ندارد. به هر روی....
چندی بعد برنامه ای در همین تلویزیون تهیه شد که به مباحث وجود یا عدم وجود آفریدگار اختصاص داشت. یک طرف این بحث، ابراهیم ویکتوری (که معتقد به وجود آفریدگاربود ولی نه به شکلی که در ادیان به آن اشاره شده است)، و طرف دیگر بحث دکتر علی جوادی از اعضای حزب کمونیست کارگری ایران بود. مجری این برنامه نیز شخصی به نام "شهرام همایون" بود که تا آن زمان هیچ شناختی از او نداشتم. بحث های بسیار جالبی مطرح می شد و من که مذهبی بودم با هیچکدام از عقاید دو طرف موافق نبودم. چند برنامه بعد نیز فهمیدم که خود شهرام همایون نیز به طور کامل عقاید دو طرف را قبول ندارد؛ ولی همواره برایم جای سوال بود که چرا از کسانی که موافق او فکر نمی کنند دعوت به مباحثه می نماید؟ 
کم کم برنامه های خود او را نیز تماشا کردم. برایم جالب بود و احساس خوبی به من می داد؛ وقتی در ابتدای برنامه می گفت: "من زاده شدم دوباره باتو...آزاده شدم دوباره با تو" کسانی که به او زنگ می زدند، با او بحث می کردند و او نه تنها آن ها را قطع نمی کرد، بلکه با متانت و بدون هیچگونه تندخویی به آنها جواب می داد. 
پس از مدتی برنامه های این اولین کانال سیاسی بر هاتبرد، با حضور دکتر نوریزاده و برنامه های زیبای سعید قائم مقامی غنی تر شد. طیف گسترده برنامه ها برایم جذاب بود: از برنامه های حزب کمونیست گرفته تا برنامه های حزب مشروطه و حتی برنامه های مذهبی.  چیزی که از ابتدای آمدن این کانال بر روی ماهواره هاتبرد به روشنی خودنمایی می کرد، مشکلات مالی بود که با کمک های مردمی و فروش کتاب سی دی و پرچم حل می شد.
اواخر سال 86، زمانیکه تمامی تلویزیونهای لس آنجلسی و غیر لس آنجلسی مشغول جذب آگهی های گران قیمت زمین های دبی بودند، مشکلات مالی این تلویزیون افزون تر شد. شهرام همایون اعلام کرد که تنها راه نجات این شبکه عضویت 1000 نفر است که هر ماه مبلغی به تلویزیون بپردازند. این اتفاق رخ داد و کانال یک بر روی هاتبرد ماندگار شد.
سال 87 از راه رسید و آگهای های دبی و امارات تمام شبکه های فارسی زبان را فراگرفته بود. همان موقع، امارات ادعاهای واهی خود را راجع به سه جزیره ایرانی و خلیج فارس شروع کرد. تمام شبکه های فارسی زبان بدون توجه به این موضوع، تنها در پی سود آوری از این آگهی های کلان بودند. در میان آن هیاهو بر سر زمین های دبی، تلویزیون کانال یک برای اولین بار دعوتی از جانب حزب پان ایرانیست را خواند و اعلام کرد که در13  اردیبهشت ماه (اگر درست یادم مانده باشد) در مقابل سفارت امارات تجمعی به دلیل اعتراض به ادعاهای امارات در مورد جزایر ایرانی  برگزار خواهد شد..... آن تجمع برگزار شد و بازتابهایی نیز در رسانه هایی مثل صدای آمریکا داشت.
چندی بعد و این بار از سوی خود تلویزیون کانال یک، فراخوانی برای تجمع دوباره در مقابل سفارت امارات در روز سوم خرداد داده شد. این بار جمعیت بسیار بیشتری جمع شدند، ولی در نهایت بهت تظاهر کنندگان نیروی انتظامی به آن ها حمله کرد و عده ای را نیز دستگیر کرد.
فراخوان ها ادامه داشت تا.... روز 24 خرداد: آن موقع فیلم سخنرانی عباس پالیزدار تازه پخش شده بود و صحبت از مافیای اقتصادی بود. قرار شد در 24 خرداد علاوه بر تهران، در مشهد نیز تظاهراتی علیه مافیای اقتصادی برگزار شود. گمان نمی کردم که کسی بیاید، ولی خواستم برای اولین بار در یک تجمع ضد دولتی شرکت کنم.... چه روزی بود.... از قسمت شمالی پارک ملت وارد شدم.... صداهایی می آمد.... به سمت صدا رفتم، صدای شعارها سنگین تر می شد.... در میانه راه ناگهان جمعیت انبوهی را دیدم که در مقابل پایانه آزادی ایستاده اند و شعار می دادند "ما هستیم"..... سر از پا نمی شناختم، به سمت جمعیت دویدم .... ناگهان متوجه شدم که همه در حال فرار به سمت عقب بر می گردند.... تا سرم را بالا آوردم دیدم چند مامور یگان ویژه که باتومهای مشکی شان را بالا برده بودند و آماده زدن بودند به سمت من می دوند.... لحظاتی مات و مبهوت مانده بودم، اولین بار بود که چنین شرایطی را می دیدم...نمی دانم چگونه از آنها فرار کردم ، ولی.... جمعیت دوباره برگشت و متشکل شد، طنین شعارها سنگین تر می شد و هر لحظه به جمعیت اضافه می گردید: "موجم اگر می روم، گر نروم نیستم" "مرگ بر دیکتاتور" .... مامورین ضد شورش دوباره به سمت جمعیت یورش بردند، یک پسر در فاصله چند متری من بر زمین افتاد و دو سه نفر از مامورین با باتوم و لگد به سر و پهلویش می کوبیدند.... مات و مبهوت مانده بودم و چیزی را که می دیدم باور نمی کردم... مگر ما چه کرده بودیم؟ یعنی حق اعتراض به مفاسد اقتصادی را هم نداشتیم؟.... جمعیت زیاد تر شد تا جایی که عملا یگان ویژه نتوانست کاری بکند و کنترل بخش جنوبی پارک ملت به دست ما افتاد.... نیم ساعت کاملا همه چیز دست ما بود.... حدود ساعت 1 بعد از ظهر بود که تعداد بسیار زیادی از موتور سواران ضد شورش از پشت به ما حمله کردند. برای اولین بار بود آنها را می دیدم و وحشت زده بودم.... تعدادشان خیلی زیاد بود، دقایقی بعد دو اتوبوس پر از سربازهای عادی نیروی انتظامی نیز اضافه شدند... نیروهای نوپو نیز آمدند.... گاز فلفل می زدند... چند تیر هوایی شلیک کردند.... نیروهای بسیج و لباس شخصی بین جمعیت ریختند و  دستگیر می کردند و بچه ها را می بردند به مسجد پارک ملت. یادم هست که مسجد پارک پر از یازداشتی ها شده بود.... درگیریها حدود دو ساعت ادامه داشت و در نهایت با بازداشت جمع گسترده ای از تظاهرکنندگان به پایان رسید. دادستان مشهد روز بعد گفته بود که حدود 250 نفر در "اغتشاشات دیروز پارک ملت" بازداشت شده اند..... تظاهرات آن روز مشهد بسیار گسترده تر از تهران بود.
تمام چیزهایی که آن روز برایم اتفاق افتاد مثل فیلم از مقابل چشمانم می گذرد.... روزی که تمام نگرش من را راجع به مردمی که تا دیروز فقط از آنها انتقاد می کردم تغییر داد....
خلاصه بگویم، تلویزیون کانال یک روز بعدی اعتراض را 7 تیر اعلام کرد، ولی دقیقا در روز اول تیر این شبکه با هجوم پارازیت از ماهواره هاتبرد حذف شد. این اولین شبکه ای بود که بر روی هاتبرد دچار پارازیت شده بود....
حذف این کانال از هاتبرد، هزینه های تلویزیون را بیشتر کرد. برای بازگشت مجدد به هاتبرد هزینه بیشتری نیاز بود.... ولی این اتفاق افتاد و پاییز 87 کانال یک بار دیگر به هاتبرد برگشت، ولی باز هم با پارازیت حذف شد.... چندین بار این اتفاق افتاد، ولی هر بار با شیوه ای باز می گشت، حتی تایم تلویزیونی کانال جدید را هم خرید تا بتواند صدایش را در ایران پخش کند.... برنامه هایش هم جالب تر شده بود و شخصیتی مثل منوچهر محمدی نیز برنامه ای راجع به جنبش دانشجویی دراین تلویزیون اجرا می کرد.
سال 88 و با شروع جنبش سبز، بسیاری خدمات کانال یک که به نظر من خیلی فراتر از یک تلویزیون سیاسی کار کرده بود را فراموش کردند.... موضع گیریهای شخص آقای همایون راجع به مهندس موسوی و مهدی کروبی نیز به این مطلب دامن زد.
اواخر سال 88 هم دادگاهی در شیراز حکم اعدام "شهرام همایون" را صادر کرد و نام او را به پلیس بین الملل داد.
من بشخصه با نظر جناب همایون راجع به این دو شخصیت عزیز جنبش سبز کاملا مخالفم و افتخار می کنم که در انتخابات 88 نام مهدی کروبی را به صندوق رای انداخته ام، ولی:
کسانی که دم از مخالفت با اعدام می زنید، آیا این درست است که برای شخصیتی در اپوزیسیون جمهوری اسلامی حکم "اعدام" صادر شود و اپوزیسیون دم بر نیاورد؟ 
کسانی که دریافت کمک از مردم برای اداره یک شبکه تلویزیونی را کلاشی می دانید، آیا این عادلانه است که چنین حرفی را بزنید، درحالیکه خود بهتر می دانید که با گرفتن تبلیغ های رنگارنگ از کشورهایی چون امارات به راحتی می توان چندیدن شبکه را اداره کرد. ولی به چه قیمتی؟ به قیمت خیانت به آب و خاک خودمان؟ آیا چون شهرام همایون چنین نکرده، او را مواخذه می کنید؟
کسانی که دم از دموکراسی می زنید، شما به دنبال دموکراسی هستید یا دیکتاتوری اکثریت؟ متاسفانه در دیدگاه بسیاری از ما استبداد نهادینه شده،کوچکترین مخالفتی را برنمی تابیم و با رکیک ترین الفاظ به او حمله می کنیم.
آیا این درست است که بسیاری از ما به خاطر موافق نبودن با عقیده شخصی ، او را ترور شخصیت کنیم و تمامی خدمات او را فراموش کنیم؟
باز هم تاکید می کنم، من با نظر شخص آقای همایون در مورد مهندس موسوی و مهدی کروبی صد در صد مخالفم، ولی هیچگاه فراموش نخواهم کرد که برنامه های او بود که بنیان های ذهنی مرا در مورد مفهوم دموکراسی شکل داد. او بود که "اخلاق سیاسی" را به من یاد داد.  اولین چیزی که از شهرام همایون آموختم این بود که  می توان با آراء کسی مخالف بود، ولی در کنار او برای ساختن یک جامعه آباد تلاش کرد.
سخن آخرم با دوستان عزیزی است که در راه توهین به مخالف از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند: دوستان! این راهی که شما می روید سرانجام بهتری از انقلاب 57 نخواهد داشت. آیا انقلاب 57 چیزی جز دیکتاتوری اکثریت بود؟ آیا جز این بود که عده ای مخالفت های خود را در ابتدا ابراز کردند، ولی عده ای دیگر برچسب خائن به آنان زده و مملکت را به ورطه ای کشاندند که نتیجه ای جز استبداد مطلق و آنچه که امروز می بینیم نداشت؟
کمی به اعمال امروز خود فکر کنیم تا فردا ایرانی آزاد، آباد و سرشار از مهر داشته باشیم. ایرانی که در آن به مخالف هرگز توهین نگردد... چه آن مخالف در اکثریت باشد و چه در اقلیت....
این مطلب در بالاترین

08 March 2011

شعار نویسی جنبش سبز مشهد برای تظاهرات 17 اسفند

تمامی این عکس ها از وبلاگ جنبش سبز مشهد است.
تصویر بزرگ خامنه ای در یکی از خیابان های مشهد و برخورد چند گلوله سبز به این بنر:
چند عکس از شعار نویسیهای سطح شهر مشهد به مناسبت 17 اسفند:


07 March 2011

برآورد شورای عالی امنیت ملی از تعداد تظاهرکنندگان 25 بهمن در تهران

به گزارش سحام نیوز، شورای عالی امنیت ملی تعداد تظاهرکنندگان 25 بهمن در تهران را بین ششصد هزار تا یک میلیون نفر بر آورد کرده است.
سحام نیوز: تظاهرات 25 بهمن 1389 چرت مسئولان عالی رتبه نظام را پاره کرده است. اخبار جسته و گریخته ای که از محافل حکومتی و جلسات اصول گرایان به بیرون درز کرده است در فضای سقوط پی در پی رژیمهای دیکتاتوری خاورمیانه حکایت از واهمه جدی حکام جمهوری اسلامی دارد.
به گزارش منابع خبری جرس از تهران شورای عالی امنیت ملی بعد از راه پیمائی 25 بهمن جلسه اضطراری تشکیل داده است. بر اساس تحقیقات مفصل و کارشناسی های متخصصان امنیتی و نظامی و انتظامی شورای عالی امنیت ملی، آمار مورد پذیرش شورا از تظاهر کنندگان تهران در روز 25 بهمن عدد ششصد هزار تا یک میلیون نفر بوده است. از نظر شورا این آمار فوق محرمانه تلقی شده است!
آمار روزنامه کیهان 300 تا 400 نفر بود! و آمار فعالان جنبش سبز حداقل بین یک تا یک و نیم میلیون نفر در تهران بوده است.

06 March 2011

آقای مهاجرانی!آخرین نگاه ندا را به یاد دارید؟

بیش از یک سال از عاشورا می گذرد. مردم در حالیکه مرگ بر خامنه ای می گفتند به گلوله بسته شدند، از پل به پایین پرت شدند و .... ولی همان موقع و بعد از وقایع عاشورا گفتید که مردم موافق ولایت فقیه هستند.
در اوایل جنبش می خواستید خط کشی کنید  واز پیوستن اپوزیسیون سنتی خارج از کشور به جنبش سبز جلوگیری کنید، ولی میر ما این اجازه را به شما و امثال شما نداد. او گفت جنبش سبز تکثر گراست، ولی شما همچنان به تفکر تک بعدی خود ادامه دادید.
حال در حالیکه این دو عزیز جنبش سبز در زندانند و خدا می داند که چه بر آنها می گذرد، می خواهید از آب گل آلود ماهی بگیرید.
یادتان می آید نماز جمعه 29 خرداد را؟ خطبه ای که به خطبه خون معروف شد؟ آیا می دانید روز پس از آن نماز جمعه خونین، چه بر سر جوانان این مرز و بوم آمد؟ آخرین نگاه ندا را به یاد دارید؟
زمانی ارزش زیادی برایتان قائل بودم. چقدر خوشحال بودم که پیش از انتخابات از کروبی حمایت کردید. ولی با اعمال شما از سال گذشته تا به امروز این احترام کمرنگ تر و کمرنگ تر شده است.
آقای مهاجرانی! حکومتی که دستش به جنایات هولناکی همچون کهریزک آغشته است هرگز تطهیر نخواهد شد و بدانید که باز هم مردم در خیابان حرف آخر را خواهند زد.
این مطلب در بالاترین

مادر سهراب امروز چشم به ما دوخته/عکسهای تولد 21 سالگی شهید سهراب اعرابی

عکسهایی از تولد 21 سالگی شهید سهراب اعرابی.4 اسفند 1389 (تصاویر از فیس بوک 25 بهمن):
برای دیدن عکس ها با سایز بزرگتر روی عکسها کلیک کنید.
عکس سهراب و ندا:
کیک تولد سبز سهراب که به شکل V درست شده است:

مادر سهراب نسبت به سال گذشته بسیار شکسته تر شده، ولی فریاد آزادیخواهی سهراب هنوز از حنجره او بیرون می آید:

سهراب جان، همیشه زنده ای:
17 اسفند به یاد مادر سهراب و تمام مادران داغدار ایران همدیگر را دوباره در خیابان خواهیم دید.

04 March 2011

امام جمعه مشهد: سبزها یک مشت الکلی اند!

صحبتهای امروز امام جمعه مشهد، علم الهدی، از چند حیث جالب توجه بود. در خطبه دوم نماز جمعه امروز، او بارها از کلمه سکس استفاده کرد و در مورد تظاهرات 25 بهمن گفت: آمریکا یک مشت الکلی را به خیابان آورده تا آرمان های امام را نابود کنند.
او در مورد حبس میرحسین موسوی و مهدی کروبی هم گفت که ما اینها را حبس کرده ایم تا مردم به پا خواسته که خواستار اعدام این دو هستند  آنها را نکشند! همچنین امکان دارد که منافقین هم آنها را بکشند!
جناب علم الهدی که در طول سخنرانیش حتی یک بار هم نام لیبی را به میان نیاورد، فراموش کرده که هفته پیش قذافی هم معترضین را یک مشت معتاد وابسته به القاعده نامیده بود.

01 March 2011

جمعیت تظاهر کننده امروز بیش از 25 بهمن است.

طبق برخی گزارش ها علیرغم حضور بی سابقه نیروهای یگان ویژه و لباس شخصی ها، تعداد تظاهرکنندگان امروز بیشتر از 25 بهمن بوده است.ندای سبز آزادی نیز به نقل از شاهدان عینی این مطلب را تایید کرده است.

باتاریک شدن هوا درگیری ها شدت گرفته /بازداشت دست کم 50 نفر در میدان انقلاب/تیراندازی های مکرر در برخی مناطق

خبرگزاری هرانا - در پی تجمع‌های پراکندهٔ مردم معترض در برخی میادین و خیابان‌های اصلی پایتخت و دخالت نیروهای امنیتی، دستکم ۵۰ نفر در میدان انقلاب بازداشت شدند.
ندای سبز آزادی: به گزارش خبرنگار نداي سبز آزادي، درگيري ها در ميدان توحيد و خيابان فرصت شيرازي بسيار شدت گرفته است گزارش هاي ارسال توسط شاهدان عيني خبر تير اندازي هاي مكرر در اين دو منطقه را دارد آنچه را كه تمامي منابع خبري تاييد و تاكيد برآن دارند درگيري هاي بسيار شديد در اين منطقه و فضاي بسيار ملتهب در اين مناطق مي باشد

خبر تکمیلی از بی بی سی

بی بی سی فارسی:
گزارشها از حضور گسترده نيروهاى امنيتى در مناطق مركزى شهر تهران حکایت دارد و شاهدان می گویند که درگیری هایی بین نیروهای های امنیتی و لباس شخصی با معترضان رخ داده است.
بنابر برخی گزارشها، در میدانهای امام حسین، انقلاب و فردوسی و چهار راه جمالزاده درگیری هایی رخ داده و نیروهای امنیتی برای پراکنده کردن معترضان از گاز اشک آور استفاده کرده اند.
سحام نیوز سایت نزدیک به مهدی کروبی، گزارش داده که درگیری هایی در حوالی خیابان آزادی رخ داده و پلیس به سمت کسانی که شعار یا حسین، میرحسین و یا مهدی شیخ مهدی می دادند، حمله کرده است.
از فلکه صادقیه نیز گزارش شده که نیروهای ضد شورش با مردم درگیر شده اند و به سمت آنها گاز اشک آور شلیک کرده اند.
شاهدان عينى مى گويند تجمع هاى پراكنده اى از معترضان در مناطق مرکزی این شهر شكل گرفته است.
سايت كلمه كه ديدگاهها و نظرات ميرحسين موسوى را منتشر مى كند گزارش داده كه جمعيت زيادى قدم زنان در پياده روها به سمت خيابان انقلاب در حركتند.

خبرهای تکمیلی از تجمعات 10 اسفند/ درگیری های شدید در میدان انقلاب

بخش انگلیسی خبرگزاری فرانسه(فرانسه 24): نیروهای امنیتی به سوی معترضان گاز اشک آور شلیک کرده اند.
 رادیو آلمان:
از میدان انقلاب درگیری شدید میان معترضان و نیروهای انتظامی گزارش شده است. یک شاهد عینی هم می‌گوید که صدای تیراندازی شنیده اما ندیده است که کسی زخمی شود. همچنین از خیابان کارگر تهران نیز درگیری شدید گزارش ‌شده است. یک شهروند تهرانی از برخورد خشونت‌آمیز نیروهای انتظامی در خیابان ولی‌عصر با مردم خبر می‌دهد. وی می‌گوید این نیروها به مردمی هم که از پاساژهای در حال تعطیل خارج می‌شود حمله می‌کنند. جمعیت معترضان در حال افزایش است. یک شاهد عینی به دویچه وله گفت از خیابان جمال‌زاده تا میدان انقلاب گروه‌های مختلف مردم حضور دارند و به صورت پراکنده شعار می‌دهند. چندبار برای پراکنده کردن مردم گاز اشک‌آور شلیک شده است. این شاهد عینی می‌افزاید که جمعیت نسبت به ۲۵ بهمن بیشتر به نظر می‌رسد.
سایت کلمه:
تهاجم نیروهای لباس شخصی و امنیتی به مردم معترض در خیابان های مرکزی تهران بویژه میدان انقلاب شدت یافته است.گزارش خبرنگاران کلمه حاکی است که نیروهای گارد ضد شورش با باتوم، شوکرهای برقی و گاز اشک آور به مردم تجمع کننده حمله کرده اند.صدای شلیک گلوله هایی که مشخص نبوده مربوط به گلوله های واقعی است یا گلوله های پلاستیکی نیز در میدان انقلاب و خیابان های اطراف شنیده شده است.
تجمع مردم با تاریک شدن هوا بارها و بارها در خیابان انقلاب و خیابان های منتهی به آن شکل گرفت و هر بار با حمله نیروهای گارد ضد شورش به ناچار پراکنده شدند.شعار اصلی مردم به هنگام حمله نیروهای امنیتی و انتظامی “یا حسین، میرحسین”و مرگ بر دیکتاتور” بوده است.
گزارش خبرنگاران کلمه همچنین حاکی است که از حوالی ساعت ۱۸:۳۰ امروز نیروهای بسیج، لباس شخصی و گاردهای ضد شورش از تردد مردم از سمت چهار راه ولی عصر به سمت میدان انقلاب جلوگیری می کنند و عملا ورودی های خیابان های مختلف را به میدان انقلاب مسدود کرده اند.
چند خبر تایید نشده هم از آتش زدن دو ون نیروی انتظامی در میدان انقلاب حکایت دارد.
سایت سحام نیوز:
 ساعت حدود ۶ عصر در ضلع شمالی ميدان انقلاب هسته اوليه تظاهرات اعتراضی شکل گرفت و مردم شعار مرگ بر ديکتاتور سر دادند. از ميدان امام حسين نيز گزارش شده است که هسته های اوليه تظاهرات شکل گرفته اند و شعار مرگ بر ديکتاتور و يا حسين ميرحسين سر ميدهند. تجمعات مردم در اين منطقه نيز با حملات گسترده نيروهای پليس روبرو بوده است. بنا به اين گزارش در ضلع شمالی ميدان ازادی دسته های چند صد نفری مردم به صورت پراکنده شکل گرفته و به شعار دادن پرداختند.

اولین خبر از تجمعات 10 اسفند

به نقل از بی بی سی:
شاهدان عینی به بی بی سی می گویند اطراف پل کریم خان و خیابان وصال در تهران علیرغم حضور وسیع نیروهای ضد شورش و بسیج، نخسین هسته های تجمع معترضان و مخالفان به طور غیر متمرکز شکل گرفته است./ صدای "مرگ بر دیکتاتور" به شکل پراکنده در میان بوق ممتد اتومبیل در خیابان های مرکزی تهران شنیده می شود

فقط دعا کنید تا زمان تظاهرات بارون ادامه داشته باشه!

اگه بارون همین جوری ادامه داشته باشه، اشک آور بی اثر میشه، موتور سواراشون کمتر می تونن مانور بدن، و در عوض قدرت مانور ما خیلی بیشتر میشه.
فقط خدا کنه این بارون همین جوری ادامه داشته باشه.
رئیس جمهورمون رو پس می گیریم.
به یاد 22 خرداد که عکسهای میرحسین رو آماده کرده بودیم تا روز بعدش بریزیم تو خیابون و جشن بگیریم...

موسوی و کروبی به زندان منتقل شدند

آخرین خبر: موسوی و کروبی به زندان حشمتیه منتقل شدند.

28 February 2011

آدرس های راهپیمایی سه شنبه 10 اسفند در 23 شهر ایران

فیس بوک 25 بهمن برای جلوگیری از شایعات احتمالی درباره مسیرهای راهپیمایی، مسیر تظاهرات را برای 23 شهر ایران اعلام کرد. اطلاع رسانی در فضای غیر مجازی را شدت دهیم.
فیس بوک 25 بهمن: سه شنبه دهم اسفند ماه برای اعتراض به حصر و زندان یارانمان  در تمام شهرهای ایران زمین به خیابان ها می آییم. بیایید برای جلوگیری از بی نظمی، شایعات احتمالی حکومت کودتا درباره مسیرها و از آنجایی که رساندن این پیام ممکن است با تاخیر همراه باشد، آن را به دوستان و آشنایان خود در تمام نقاط کشور از هم اکنون اطلاع  دهیم. لطفا با تکثیر این مسیر ها، نوشتن آنها در وبلاگ ها، انتشار در شبکه های اجتماعی و ... به دست به کار شویم . آدرس های دیگر نیز به زودی اعلام خواهد شد. همه ما می توانیم اگر در جاهای دیگر شهرها فرصت به دست آوردیم با استفاده از شلوغی و عمل گروهی در آن مکان ها نیز اعتراض خود را به دیکتاتوری آغاز کنیم. پس بیایید از همین الان شروع کنیم، به امید پیروزی

مسیر تظاهرات در تهران: میدان امام حسین تا میدان آزادی– ساعت 5 بعد از ظهر
  1. بابل :روبروی دانشکاه فنی بابل (چهار راه امیرکبیر)
  2. شیراز : از میدان نمازی تا ساختمان مهندسی2(خیابان ملاصدرا)
  3. اصفهان : میدان انقلاب
  4. اهواز : خیابان نادری
  5. مشهد : سه راه راهنمایی
  6. رشت : خیابان مطهری 
  7. اردبیل : میدان شریعتی به طرف بازار
  8. بوشهر:خیابان لیان تا ششم بهمن
  9. کرمان : جنب تریا فرد(ستاد قبلی مهندس موسوی)
  10. ارومیه : خیابان عطایی
  11. تبریز :میدان ساعت
  12. همدانآرامگاه بوعلی
  13. تنکابن-از میدان کریم آباد یه میدان امام
  14. کرمانشاه :سه راه 22 بهمن -خیابان نوبهار تا میدان آزادی
  15. سنندج : خيابان ششم بهمن
  16. سمنان : از میدان سعدی به میدان کوثر
  17. خرم آباد : خيابان خرم رود
  18. شهرکرد :ميدان انقلاب
  19. کاشان : ميدان پانزده خرداد
  20. قزوین خیابان خیام -میدان عدل
  21. ساری :خیابان انقلاب
  22. گرگان : فلکه کاخ
  23. اراک : میدان ولیعصر                                                                                                                           این مطلب در بالاترین

18 February 2011

راه سبز امید اعلام کرد: یکشنبه اول اسفند، راهپیمایی در تهران و سایر شهرستانهای کشور

شورای هماهنگی راه سبز امید باصدور بیانیه ای از مردم ایران دعوت کرد روز یکشنبه، اول اسفندماه، به منظور هفتمین روز شهادت دو شهید تظاهرات ۲۵ بهمن و بزرگداشت یاد و خاطره سایر شهدای جنبش سبز،در تجمع های تهران و شهرستان شرکت کنند.
این بارخبری از درخواست مجوز نیست و علاوه بر تهران، تمامی شهرستانهای کشور هم به این تجمع فراخوانده شده اند.
یک بار دیگر همچون 25 بهمن، به دور از همه اختلاف ها برای هدف مشترکمان می کوشیم.
رمز موفقیت 25 بهمن اتحاد بود،بار دیگر با اتحاد خود در یکم اسفند دیکتاتور را بر زمین زنیم.
همراه شو عزیز.

17 February 2011

راه سبز امید اعلام کرد: یکشنبه اول اسفند، راهپیمایی در تهران و سایر شهرستانهای کشور

شورای هماهنگی راه سبز امید باصدور بیانیه ای از مردم ایران دعوت کرد روز یکشنبه، اول اسفندماه، به منظور هفتمین روز شهادت دو شهید تظاهرات ۲۵ بهمن و بزرگداشت یاد و خاطره سایر شهدای جنبش سبز،در تجمع های تهران و شهرستان شرکت کنند.
این بارخبری از درخواست مجوز نیست و علاوه بر تهران، تمامی شهرستانهای کشور هم به این تجمع فراخوانده شده اند.
یک بار دیگر همچون 25 بهمن، به دور از همه اختلاف ها برای هدف مشترکمان می کوشیم.
همراه شو عزیز.

خبر مهم: برنامه ادامه اعتراضات تا ساعاتی دیگر توسط فیس بوک 25 بهمن اعلام می شود.

صفحه فیس بوک 25 بهمن دقایقی پیش اعلام کرد:
برنامه سوگواری شهدای 25 بهمن و ادامه اعتراضات تا پیروزی تا ساعتی دیگر...با تمام قوا خود را برای اطلاع رسانی آماده کنیم...ما پیروزیم
دوستان آماده برای اطلاع رسانی در فضای غیر مجازی.

صفحه رسمی فیس بوک ۲۵ بهمن: فراخوان الله اکبر شبانه، فردا 28 بهمن

صفحه رسمی فیس بوک ۲۵ بهمن اعلام کرد:
 به یاد شهیدان سبز 25 بهمن، صدای اعتراض مان رساتر از همیشه خواهد بود... الله و اکبر، مرگ بر دیکتاتور...پنج شنبه، ۲۸ بهمن ماه ۱۳۸۹مصادف با اولین پنج شنبه شب شهادت شهدای ۲۵ بهمن، ساعت ۱۰... جنبش سبز جز شما رسانه ندارد... وقت تنگ است به همه اطلاع رسانی کنیم

همه چیز به نفع جنبش پیش می رود./حکومت وحشت زده است.

دوستان!  شرایط بسیار حساسی پیش روی ماست. جنبش بعد از یک سال دوباره بیدار شده، حکومت به وحشت افتاده و در ضعیفترین موضع ممکن قرار دارد؛ تا جایی که تنها پس از یک تظاهرات،  این چنین به هم ریخته و به صورت خود چنگ می اندازد. دیدید که با اتحاد و همبستگی و دور ریختن اختلاف ها و تمرکز بر خواسته مشترکمان، چگونه شیرازه حکومت را به هم ریخته ایم؟ حکومتی که تا چندی پیش ژست می گرفت که مردم چقدر با حکومت همراهند، به هدفمندی یارانه ها اعتراض نمی کنند، خیابان ها ساکت است و .... حالا ببینید که چگونه به هم ریخته. کافیست فقط نگاهی به شبکه های تلویزیونی رژیم بیندازید تا عمق وحشت را در وجودشان ببینید.
روزهای سرنوشت سازی پیش روی ماست، با استفاده درست از فرصت ها می توانیم بساط دیکتاتوری مذهبی را ان شاء الله برای همیشه از این خاک برچینیم. ما می توانیم، فقط نباید فرصت ها را از دست بدهیم.
1. پس از حمله به دانشجویان دانشگاه هنر، دانشجویان می توانند با تحصن و اعتراض فعلا این شعله را روشن نگه دارند.
2. می توانیم در مراسم سوم یا هفتم شهدای سبز شرکت کنیم. 
3. اگر بتوانیم در شبکه های اجتماعی روی روز خاصی توافق کنیم و درست مثل 25 بهمن، قارغ از هر عقیده ای به تبلیغ آن بخصوص در فضای غیر مجازی بپردازیم، می توانیم نتایج بسیار خوبی بگیریم. دوستان! به یاد داشته باشید که جو جامعه برای ادامه اعتراضات مهیاست. اگر یادتان باشد بعد از فوت آیت الله منتظری تا روز عاشورا، چند تجمع پراکنده برگزار شد که حسابی حکومت را گیج کرده بود. شرایط این چند روز خیلی شبیه شرایط چند روز قبل و بعد از عاشوراست.
در نهایت اینکه همه ما دوست داشتیم به شرایط سال گذشته برگردیم تا این بار بهتر از موقعیت ها استفاده کنیم. حالا دوباره این موقعیت پیش آمده. آن را از دست ندهیم. این بار پیروزی از آن  ماست اگر اتحاد خود را حفظ کنیم.

15 February 2011

این خیزش سوم است که شروع گردیده/ این بار ما کنش هستیم و حکومت واکنش.

به طور کلی پس از دهه هفتاد، دو خیزش عمده سیاسی را شاهد بوده ایم:
خیزش اول: 18 تیر تا 23 تیر 1378
خیزش دوم: 23 خرداد تا 22 بهمن 1388
به خوبی می دانیم که خیزش دوم بسیار فراگیرتر بود و 8 ماه گذشت تا حکومت توانست آن را خاموش کند.  ولی هر دوی آنها در یک چیز مشترک بودند: منفعل عمل کردن. به این معنی که همواره حکومت عملی را انجام می داد و معترضان در واکنش مستقیم به آن بود که به خیابان ها می ریختند. به عبارت دیگر حکومت نقش کنشگر را داشت و معترضان تنها واکنش نشان می دادند.
در فاجعه 18 تیر، به دانشجویان حمله می شود و دانشجویان در واکنش به آن  تحصن می کنند و به خیابان ها می آیند.
در کودتای 22 خرداد نیز حکومت دست به آرای مردم می برد و مردم خشمگینانه در خیابان ها حاضر می شوند.
پس از گذشت یک سال از آخرین حضور خیابانی مردم در سال 88، این بار فصل جدید آغاز شده است. چیزی که من آن را خیزش سوم می نامم، خیزشی که در وهله اول امید را به ما برگرداند.
در 25 بهمن شاهد بودیم که برای اولین بار، خودمان کنش شدیم و حکومت واکنش. یعنی ما بازی را برگردانده ایم.
این خیزش سوم است که شروع گردیده. متوجه شده اید که پس از تظاهرات دیروز چه امیدی در بین همه ما بوجود آمده؟  این بار منفعلانه عمل نکردیم و برای اولین بار با کنشگری خود، نظام استبدادی را بدجور به هم ریختیم. رمز موفقیت ما ادامه این روند است. برای خود من باور کردنی نبود که امروز مجلس تمام وقت خود را صرف وقایع دیروز بکند. ولی دیدیم که شد... و باز هم خواهیم توانست تا وقتی که با هم باشیم.

بچه ها! به خدا قسم بوی آزادی می آید/خیابان را ترک نکنیم

بعد از تظاهرات دیروز، رژیم در حال انجام کارهای عجولانه ای است که نشانگر عمق اعتراضات دیروز است.
از امروز صبح، شبکه خبر تنها در مورد سران فتنه، دستیگری آنان، مصاحبه با نمایندگان مجلس در مورد وقایع دیروز و ... بحث می کند.
حالا هم که اعلام می کنند قرار است جنازه شهید جنبش سبز را تشییع کنند.
باور کنید اینها تنها حقه های رژیم برای منحرف کردن تظاهرات های آتی و فرصت تجدید قواست. همانطور که می بینیم، در شبکه های اجتماعی به جای اینکه صحبت از هماهنگی برای تظاهرات امروز باشد، صحبت از این است که شهید ژاله بسیجی بوده یا خیر. هدف از این کار عدم برنامه ریزی برای تظاهرات امروز است و احتمالا آنها برای فردا با آمادگی کامل خواهند آمد. 
جای هیچ شکی نیست که شهید صانع ژاله از شهدای جنبش سبز است و حتی بحث در مورد آن بسیار مضحک به نظر می رسد. آیا کارت بسیج داشتن، نشانه آدم کشی و طرفداری از رژیم است؟ مگر محسن روح الامینی بسیجی نبود؟ مگر حتی عضو ستاد جوانان احمدی نژاد نبود؟
چرا راه دور برویم؟! خود من هم کارت بسیج را از سالیان پیش (زمانیکه دبیرستانی بودم) دارم. آیا اگر من هم در یکی از این تظاهرات ها کشته شوم، این کارت نشان دهنده آن است که من طرفدار رژیم بوده ام؟
دوستان! بیایید روی تظاهرات های آتی تمرکز کنیم.واکنش رژیم نشان می دهد که در مقابل تظاهرات دیروز بسیار درمانده بوده.
به خدا قسم بوی آزادی می آید. حضور تنها چند هزار نفری در هر روز مسلما منجر به تظاهرات بسیار بزرگی در روزهای آینده خواهد شد. اینطور نباشد که بگوییم یا میلیونی می آییم و یا هیچ کس نمی آید.تظاهرات های پراکنده در سطح شهر کمر رژیم را خواهد شکست. بیایید خیابان را ترک نکنیم.
برنامه ریزی را برای روزهای آتی شروع کنیم.
زیر پرده های سانسور... توی این شهر نفس بر.... من هنوز معتقدم که رویروم فصل بهاره
این مطلب در بالاترین

حملات سایبری/ وبسایت بالاترین از دسترس خارج شد.

در حالیکه تا حدود ساعت 3 بعداز ظهر امروز، همه چیز بسیار طبیعی پیش می رفت و نه در خیابان ها خبری از حمله به مردم بود و نه در اینترنت خبری از حمله به وبسایت های سبز، ناگهان و با حضور گسترده مردم در تظاهرات امروز، حملات سایبری شدیدی به سایت های سبز شده است. مهم ترین وبسایتی که از حدود ساعت 7:30 بعداز ظهر 25 بهمن 89 از دسترس خارج شده است، وبسایت بالاترین بود: "سرور بالاترین دو ساعت پیش یعنی حدود ساعت هفت شب روز 25 بهمن ماه 1389 به وقت ایران تحت حمله دی -داس قرار گرفت و از دسترس خارج شد. تیم فنی بالاترین سرور دوم را راه‌اندازی کرد که این سرور نیز در عرض چند ثانیه تحت حمله قرار گرفت و از دسترس خارج شد. این حملات بسیار شدیدتر از دفعات قبل است اما ما همچنان در حال رفع آنها و یافتن راههای بهتر برای بازگرداندن بالاترین هستیم." سایت حزب اعتماد ملی، وابسته به مهدی کروبی نیز از دسترس خارج شده است. سایت سحام نیوز از ظهر امروز گزارش و خبرهای جدید را به سرعت منتشر می کرد. همچنین سایت نزدیک به میرحسین موسوی (کلمه) نیز در صفحه اصلی خود نوشته: "کلمه شدیدا تحت حملات سایبری است و ساعاتی با مشکل به روز رسانی مواجه بود. اگر این مشکل تداوم یافت از صفحه فیس بوک کلمه اخبار را دریافت کنید." به احتمال بسیار زیاد تصور چنین تظاهراتی بعد از یک سال خاموشی جنبش سبز، برای حکومت بسیار بعید می نموده و پیش از شروع تظاهرات، حتی سرعت اینترنت را هم پایین نیاوردند. ولی پس از شروع تظاهرات و حضور گسترده مردم آنها حملات خود را شروع کرده اند.

خیزش سوم

متاسفانه ساعاتی پیش وبلاگ "25 بهمن، خیزش سوم" که با نشانی 14february.blogfa.com در دسترس بود و فقط 2 روز بود که فعالیت می کرد، توسط سرور بلاگفا حذف گردید.
از این به بعد مطالب وبلاگ قبلی 14 فوریه، در این بلاگ نوشته خواهد شد.