16 April 2011

آکسیون نانوایی ها، راهی دیگر برای حضور مجدد سبزها؟/لزوم استفاده از تاکتیک های جدید حضور

می دانم با دیدن تیتر، همه در برابر آن موضع گرفته اند. ولی از همه شما خواهش دارم تا انتهای مطلب را بخوانید.
همواره استفاده از نکات مثبت و جبران نکات منفی حرکت های پیشین است که می تواند یک جنبش فراگیر اعتراضی که همگی می دانیم پتانسیل بالایی هم دارد، به سرانجام برساند. 
با احترام به اعضای شورای هماهنگی راه سبز امید، به نظر من هدف از آکسیون هفتگی سه شنبه های اعتراض به درستی مشخص نبود. اگر صرفا برای نشان دادن اعتراض بود، بایستی با هزینه کمتری برگزار می شد. اگر با هدف شکل گیری راهپیمایی بزرگی همچون 25 بهمن بود، بایستی بیشتر بر آن تاکید می شد. در غیر اینصورت منجر به نتیجه ای جز دادن هزینه بیشتر نمی شد؛ که البته این اتفاق نیز رخ داد
 ما یک بار تجربه آکسیون های هفتگی اعتراض را داشته ایم. در سال 87 و در جریان حرکت "ما هستیم"، بعد از چند ماه که از تظاهرات های خیابانی بخصوص در شهرستان ها گذشت، نیروی انتظامی بر حرکت مسلط شد و فرصت حضور خیابانی از ما گرفته شد.  اتفاقا یادم هست که  پس از آخرین تظاهرات که با حضور انبوه نیروهای یگان ویژه انجام نشد، چقدر سرخورده و عصبانی بودم. تظاهرات هایی که شکل نمی گرفت، ولی انبوهی از بازداشت ها را به همراه داشت. پس از این اتفاق، اعضای اصلی این حرکت، تصمیم به تغییر تاکتیک حضور در خیابان گرفتند. 
برای اولین بار اعلام شد که حرکت اعتراضی بعدی، در نانوایی ها شکل خواهد گرفت. با شنیدن این خبر پوزخندی زدم و به کسانی که این طرح را ارائه داده بودند خندیدم.
به هیچ عنوان قصد نداشتم در این حرکت باصطلاح اعتراضی که به نظر مسخره می رسید شرکت. کنم. ولی با اصرار یکی از دوستانم، آن روز از خانه بیرون آمدم و به نانوایی خیابان سعدی(یکی از پرترددترین خیابانهای مشهد) رفتم. بی حال و بی رمق از خیابان را طی کردم  و با نا امیدی به آنسوی خیابان نگاه کردم. چیزی که می دیدم باورکردنی نبود. صف بسیار طویلی در مقابل نانوایی مورد نظر تشکیل شده بود که هر آدم عاقلی می توانست بفهمد که آنجا خبری هست. نفهمیدم که چگونه خودم را به آنجا رساندم و در صف قرار گرفتم!! بسیار خنده دار به نظر می رسید! و خنده دار تر از آن واکنش نیروهای انتظامی و لباس شخصی که در تاریکی در آنسوی خیابان ایستاده بودند و با تعجب ما را نگاه می کردند و هیچ کاری هم نمی توانستند انجام دهند. همه کسانی که در صف بودند، از ماجرا آگاه بودند وهیچ عجله ای برای رفتن به جلو نداشتند! یادم هست چند نفری از کنارم رد شدند و دستاهایشان را به صورت v به ما نشان می دادند و پشت سر هم "ما هستیم" می گفتند! یک نکته خنده دار دیگر بود که هنوز هروقت یادش می افتم نمی توانم جلوی خنده خود را بگیرم. یکی از کسانی که گدایی می کرد از سمت مقابل ما(صف زنها) وارد شد و می گفت نابیناست و به او کمک کنیم. از همان سمتی که آمده بود یکی یکی به او پول دادند و او چشمانش(که می گفت نابیناست) را گرد کرده بود و همین جور تا آخر صف رفت. نمی دانست چه خبر است، ولی فکر می کنم به خوبی فهمید که مردمی که در این صف هستند از جنس دیگری هستند! منظورم ازبیان این مطلب این است که ببینید یک حرکت ساده چه روحیه ای را در بین همه کسانی که آنجا بودند بوجود آورده بود. حدود 2 ساعت بعد یکی از درجه داران نیروی انتظامی با نانوایی صحبت کرد و نانوایی تعطیل شد!! مردمی هم که حالا جمعیتشان زیاد شده بود ناگهان وارد خیابان شدند و "ماهستیم" گویان شروع به دست زدن و سوت زدن  کردند... و نیروی انتظامی همچنان به ما نگاه می کرد و تاقبل از اینکه اولین نفرشان وارد جمعیت شود، همه متفرق شدند! 
خوب! واکنش حکومت برای هفته بعدی چه بود؟ بستن آن نانوایی! یعنی واقعا هیچ کار دیگری از دستشان بر نیامد که انجام دهند.
ولی در هفته های بعد نانوایی دیگری شلوغ شد. دقت کنید که بدون هیچگونه هماهنگی رسانه ای این اتفاق رخ داد. یعنی کسانی که می آمدند خودشان مکان را مشخص می کردند. به عنوان مثال، هفته بعد وقتی در گوشه دیگری از شهر تجمع صورت گرفت، تا نیروهای امنیتی متوجه شدند و خودشان را رساندند چندین ساعت زمان برد. حدود یک ماه، پنجشنبه هر هفته اوضاع چنین بود. البته باید بگویم که در یک هفته مانده به چهارشنبه سوری، نیروی انتظامی به همراه موتور سواران با وقاحت تمام به میان صف آمدند و تعداد زیادی از جمله خود من را نیز بازداشت کردند.
ممکن است بپرسید که هدف از این نوع اعتراض چیست؟ حکومت که با این شیوه سرنگون نمی شود.... درست است! حکومت با این شیوه سرنگون نخواهد شد، ولی این آکسیون که هر هفته تداوم خواهد داشت، با کمترین هزینه ممکن، روحیه جنبش را بسیار بالا خواهد برد و طرف مقابل را حداقل تا چندین هفته آچمز خواهد کرد. قصد این حرکت ایجاد تظاهرات میلیونی نیست، ‌بلکه تشکیل هسته های مقاومت است. همواره برای ایجاد یک حرکت عظیم اجتماعی، اولین قدم این است که جامعه را از حالت منفعل بودن خارج کنیم. تجربه من این است که این آکسیون، یکی از موفق ترین آکسیون های اعتراضی بوده است که تا به حال دیده ام. شاید تا آن را تجربه نکنید باورتان نشود. ولی فکرش را بکنید که چنین آکسیون ساده ای وقتی با پتانسیل عظیم جنبش سبز همراه گردد، چه نتایج  بزرگی خواهد داشت. کافیست با خود تصور کنید که یک چهارم جمعیتی که در 25 بهمن به خیابان آمد در یک صف بایستند. مشخص است که همه کسانی که در آنجا حضور دارند متوجه قضیه خواهند شد و هفته های بعد تجمع های بزرگتری شکل خواهد گرفت. چیزی مثل زنجیره انسانی که قبل از انتخابات شکل گرفته بود.
شاید اشتباه ما تا به اینجا این بوده که بعد از انقلابهای پی در پی در کشورهای عربی، ما هم می خواستیم یک روز بیرون بیاییم و کار را تمام کنیم. در حالیکه سقوط یک حکومت، پله به پله و با برنامه، با هزینه بسیار کمتری ممکن است.
به هر حال این پیشنهادی است که به نظر من برای تزریق روحیه و آماده شدن برای یک حرکت بزرگ بسیار مناسب خواهد بود. تا نظر دوستان چه باشد.
این مطلب در بالاترین

3 comments:

Unknown said...

بسیار خوب است. لطفا این پیشنهاد مشابه را هم ملاحظه فرمایید
http://sanjesh1.blogspot.com/2011/02/blog-post_4304.html

Unknown said...

سلام من یه لینک سراق دارم میخواستم این رو تو بالاترین بگذاری و یا به من یاد بدی مرسی
http://www.rasekhoon.net/news/show-72284.aspx

Arash said...

یونس عزیز!
برای اینکه خودت مطلبو توی بالاترین بذاری باید اکانت داشته باشی و برای داشتن اکانت باید دعوتنامه بگیری و من هم متاسفانه الان دعوتنامه ای ندارم که برات بفرستم.