10 March 2011

دموکراسی یا دیکتاتوری اکثریت؟/چرا به شهرام همایون احترام می گذارم؟

یادم است  سال 84 وقتی برای اولین بار یک برنامه بسیار مفید از یک شبکه تلویزیونی فارسی زبان را دیدم. برنامه شگفتیهای جهان از ابراهیم ویکتوری. چندین سال بود که مقاله های او را در مجله نجوم می خواندم و لذت می بردم. ولی وقتی برای اولین بار برنامه تلویزیونی او را در تلویزیون کانال یک دیدم از حجم مطالب و دقت و نوع بیان ابراهیم ویکتوری شگفت زده شده بودم. از آن موقع به بعد بیننده پروپا قرص این برنامه در تلویزیون کانال یک که آن زمان به تازگی روی هاتبرد رفته بود شدم. در آن هنگام نه سیاسی بودم و نه علاقه ای به بحث های سیاسی داشتم. چرا که یک دانش آموز پیش دانشگاهی معمولا چنین گرایشاتی ندارد. به هر روی....
چندی بعد برنامه ای در همین تلویزیون تهیه شد که به مباحث وجود یا عدم وجود آفریدگار اختصاص داشت. یک طرف این بحث، ابراهیم ویکتوری (که معتقد به وجود آفریدگاربود ولی نه به شکلی که در ادیان به آن اشاره شده است)، و طرف دیگر بحث دکتر علی جوادی از اعضای حزب کمونیست کارگری ایران بود. مجری این برنامه نیز شخصی به نام "شهرام همایون" بود که تا آن زمان هیچ شناختی از او نداشتم. بحث های بسیار جالبی مطرح می شد و من که مذهبی بودم با هیچکدام از عقاید دو طرف موافق نبودم. چند برنامه بعد نیز فهمیدم که خود شهرام همایون نیز به طور کامل عقاید دو طرف را قبول ندارد؛ ولی همواره برایم جای سوال بود که چرا از کسانی که موافق او فکر نمی کنند دعوت به مباحثه می نماید؟ 
کم کم برنامه های خود او را نیز تماشا کردم. برایم جالب بود و احساس خوبی به من می داد؛ وقتی در ابتدای برنامه می گفت: "من زاده شدم دوباره باتو...آزاده شدم دوباره با تو" کسانی که به او زنگ می زدند، با او بحث می کردند و او نه تنها آن ها را قطع نمی کرد، بلکه با متانت و بدون هیچگونه تندخویی به آنها جواب می داد. 
پس از مدتی برنامه های این اولین کانال سیاسی بر هاتبرد، با حضور دکتر نوریزاده و برنامه های زیبای سعید قائم مقامی غنی تر شد. طیف گسترده برنامه ها برایم جذاب بود: از برنامه های حزب کمونیست گرفته تا برنامه های حزب مشروطه و حتی برنامه های مذهبی.  چیزی که از ابتدای آمدن این کانال بر روی ماهواره هاتبرد به روشنی خودنمایی می کرد، مشکلات مالی بود که با کمک های مردمی و فروش کتاب سی دی و پرچم حل می شد.
اواخر سال 86، زمانیکه تمامی تلویزیونهای لس آنجلسی و غیر لس آنجلسی مشغول جذب آگهی های گران قیمت زمین های دبی بودند، مشکلات مالی این تلویزیون افزون تر شد. شهرام همایون اعلام کرد که تنها راه نجات این شبکه عضویت 1000 نفر است که هر ماه مبلغی به تلویزیون بپردازند. این اتفاق رخ داد و کانال یک بر روی هاتبرد ماندگار شد.
سال 87 از راه رسید و آگهای های دبی و امارات تمام شبکه های فارسی زبان را فراگرفته بود. همان موقع، امارات ادعاهای واهی خود را راجع به سه جزیره ایرانی و خلیج فارس شروع کرد. تمام شبکه های فارسی زبان بدون توجه به این موضوع، تنها در پی سود آوری از این آگهی های کلان بودند. در میان آن هیاهو بر سر زمین های دبی، تلویزیون کانال یک برای اولین بار دعوتی از جانب حزب پان ایرانیست را خواند و اعلام کرد که در13  اردیبهشت ماه (اگر درست یادم مانده باشد) در مقابل سفارت امارات تجمعی به دلیل اعتراض به ادعاهای امارات در مورد جزایر ایرانی  برگزار خواهد شد..... آن تجمع برگزار شد و بازتابهایی نیز در رسانه هایی مثل صدای آمریکا داشت.
چندی بعد و این بار از سوی خود تلویزیون کانال یک، فراخوانی برای تجمع دوباره در مقابل سفارت امارات در روز سوم خرداد داده شد. این بار جمعیت بسیار بیشتری جمع شدند، ولی در نهایت بهت تظاهر کنندگان نیروی انتظامی به آن ها حمله کرد و عده ای را نیز دستگیر کرد.
فراخوان ها ادامه داشت تا.... روز 24 خرداد: آن موقع فیلم سخنرانی عباس پالیزدار تازه پخش شده بود و صحبت از مافیای اقتصادی بود. قرار شد در 24 خرداد علاوه بر تهران، در مشهد نیز تظاهراتی علیه مافیای اقتصادی برگزار شود. گمان نمی کردم که کسی بیاید، ولی خواستم برای اولین بار در یک تجمع ضد دولتی شرکت کنم.... چه روزی بود.... از قسمت شمالی پارک ملت وارد شدم.... صداهایی می آمد.... به سمت صدا رفتم، صدای شعارها سنگین تر می شد.... در میانه راه ناگهان جمعیت انبوهی را دیدم که در مقابل پایانه آزادی ایستاده اند و شعار می دادند "ما هستیم"..... سر از پا نمی شناختم، به سمت جمعیت دویدم .... ناگهان متوجه شدم که همه در حال فرار به سمت عقب بر می گردند.... تا سرم را بالا آوردم دیدم چند مامور یگان ویژه که باتومهای مشکی شان را بالا برده بودند و آماده زدن بودند به سمت من می دوند.... لحظاتی مات و مبهوت مانده بودم، اولین بار بود که چنین شرایطی را می دیدم...نمی دانم چگونه از آنها فرار کردم ، ولی.... جمعیت دوباره برگشت و متشکل شد، طنین شعارها سنگین تر می شد و هر لحظه به جمعیت اضافه می گردید: "موجم اگر می روم، گر نروم نیستم" "مرگ بر دیکتاتور" .... مامورین ضد شورش دوباره به سمت جمعیت یورش بردند، یک پسر در فاصله چند متری من بر زمین افتاد و دو سه نفر از مامورین با باتوم و لگد به سر و پهلویش می کوبیدند.... مات و مبهوت مانده بودم و چیزی را که می دیدم باور نمی کردم... مگر ما چه کرده بودیم؟ یعنی حق اعتراض به مفاسد اقتصادی را هم نداشتیم؟.... جمعیت زیاد تر شد تا جایی که عملا یگان ویژه نتوانست کاری بکند و کنترل بخش جنوبی پارک ملت به دست ما افتاد.... نیم ساعت کاملا همه چیز دست ما بود.... حدود ساعت 1 بعد از ظهر بود که تعداد بسیار زیادی از موتور سواران ضد شورش از پشت به ما حمله کردند. برای اولین بار بود آنها را می دیدم و وحشت زده بودم.... تعدادشان خیلی زیاد بود، دقایقی بعد دو اتوبوس پر از سربازهای عادی نیروی انتظامی نیز اضافه شدند... نیروهای نوپو نیز آمدند.... گاز فلفل می زدند... چند تیر هوایی شلیک کردند.... نیروهای بسیج و لباس شخصی بین جمعیت ریختند و  دستگیر می کردند و بچه ها را می بردند به مسجد پارک ملت. یادم هست که مسجد پارک پر از یازداشتی ها شده بود.... درگیریها حدود دو ساعت ادامه داشت و در نهایت با بازداشت جمع گسترده ای از تظاهرکنندگان به پایان رسید. دادستان مشهد روز بعد گفته بود که حدود 250 نفر در "اغتشاشات دیروز پارک ملت" بازداشت شده اند..... تظاهرات آن روز مشهد بسیار گسترده تر از تهران بود.
تمام چیزهایی که آن روز برایم اتفاق افتاد مثل فیلم از مقابل چشمانم می گذرد.... روزی که تمام نگرش من را راجع به مردمی که تا دیروز فقط از آنها انتقاد می کردم تغییر داد....
خلاصه بگویم، تلویزیون کانال یک روز بعدی اعتراض را 7 تیر اعلام کرد، ولی دقیقا در روز اول تیر این شبکه با هجوم پارازیت از ماهواره هاتبرد حذف شد. این اولین شبکه ای بود که بر روی هاتبرد دچار پارازیت شده بود....
حذف این کانال از هاتبرد، هزینه های تلویزیون را بیشتر کرد. برای بازگشت مجدد به هاتبرد هزینه بیشتری نیاز بود.... ولی این اتفاق افتاد و پاییز 87 کانال یک بار دیگر به هاتبرد برگشت، ولی باز هم با پارازیت حذف شد.... چندین بار این اتفاق افتاد، ولی هر بار با شیوه ای باز می گشت، حتی تایم تلویزیونی کانال جدید را هم خرید تا بتواند صدایش را در ایران پخش کند.... برنامه هایش هم جالب تر شده بود و شخصیتی مثل منوچهر محمدی نیز برنامه ای راجع به جنبش دانشجویی دراین تلویزیون اجرا می کرد.
سال 88 و با شروع جنبش سبز، بسیاری خدمات کانال یک که به نظر من خیلی فراتر از یک تلویزیون سیاسی کار کرده بود را فراموش کردند.... موضع گیریهای شخص آقای همایون راجع به مهندس موسوی و مهدی کروبی نیز به این مطلب دامن زد.
اواخر سال 88 هم دادگاهی در شیراز حکم اعدام "شهرام همایون" را صادر کرد و نام او را به پلیس بین الملل داد.
من بشخصه با نظر جناب همایون راجع به این دو شخصیت عزیز جنبش سبز کاملا مخالفم و افتخار می کنم که در انتخابات 88 نام مهدی کروبی را به صندوق رای انداخته ام، ولی:
کسانی که دم از مخالفت با اعدام می زنید، آیا این درست است که برای شخصیتی در اپوزیسیون جمهوری اسلامی حکم "اعدام" صادر شود و اپوزیسیون دم بر نیاورد؟ 
کسانی که دریافت کمک از مردم برای اداره یک شبکه تلویزیونی را کلاشی می دانید، آیا این عادلانه است که چنین حرفی را بزنید، درحالیکه خود بهتر می دانید که با گرفتن تبلیغ های رنگارنگ از کشورهایی چون امارات به راحتی می توان چندیدن شبکه را اداره کرد. ولی به چه قیمتی؟ به قیمت خیانت به آب و خاک خودمان؟ آیا چون شهرام همایون چنین نکرده، او را مواخذه می کنید؟
کسانی که دم از دموکراسی می زنید، شما به دنبال دموکراسی هستید یا دیکتاتوری اکثریت؟ متاسفانه در دیدگاه بسیاری از ما استبداد نهادینه شده،کوچکترین مخالفتی را برنمی تابیم و با رکیک ترین الفاظ به او حمله می کنیم.
آیا این درست است که بسیاری از ما به خاطر موافق نبودن با عقیده شخصی ، او را ترور شخصیت کنیم و تمامی خدمات او را فراموش کنیم؟
باز هم تاکید می کنم، من با نظر شخص آقای همایون در مورد مهندس موسوی و مهدی کروبی صد در صد مخالفم، ولی هیچگاه فراموش نخواهم کرد که برنامه های او بود که بنیان های ذهنی مرا در مورد مفهوم دموکراسی شکل داد. او بود که "اخلاق سیاسی" را به من یاد داد.  اولین چیزی که از شهرام همایون آموختم این بود که  می توان با آراء کسی مخالف بود، ولی در کنار او برای ساختن یک جامعه آباد تلاش کرد.
سخن آخرم با دوستان عزیزی است که در راه توهین به مخالف از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند: دوستان! این راهی که شما می روید سرانجام بهتری از انقلاب 57 نخواهد داشت. آیا انقلاب 57 چیزی جز دیکتاتوری اکثریت بود؟ آیا جز این بود که عده ای مخالفت های خود را در ابتدا ابراز کردند، ولی عده ای دیگر برچسب خائن به آنان زده و مملکت را به ورطه ای کشاندند که نتیجه ای جز استبداد مطلق و آنچه که امروز می بینیم نداشت؟
کمی به اعمال امروز خود فکر کنیم تا فردا ایرانی آزاد، آباد و سرشار از مهر داشته باشیم. ایرانی که در آن به مخالف هرگز توهین نگردد... چه آن مخالف در اکثریت باشد و چه در اقلیت....
این مطلب در بالاترین

08 March 2011

شعار نویسی جنبش سبز مشهد برای تظاهرات 17 اسفند

تمامی این عکس ها از وبلاگ جنبش سبز مشهد است.
تصویر بزرگ خامنه ای در یکی از خیابان های مشهد و برخورد چند گلوله سبز به این بنر:
چند عکس از شعار نویسیهای سطح شهر مشهد به مناسبت 17 اسفند:


07 March 2011

برآورد شورای عالی امنیت ملی از تعداد تظاهرکنندگان 25 بهمن در تهران

به گزارش سحام نیوز، شورای عالی امنیت ملی تعداد تظاهرکنندگان 25 بهمن در تهران را بین ششصد هزار تا یک میلیون نفر بر آورد کرده است.
سحام نیوز: تظاهرات 25 بهمن 1389 چرت مسئولان عالی رتبه نظام را پاره کرده است. اخبار جسته و گریخته ای که از محافل حکومتی و جلسات اصول گرایان به بیرون درز کرده است در فضای سقوط پی در پی رژیمهای دیکتاتوری خاورمیانه حکایت از واهمه جدی حکام جمهوری اسلامی دارد.
به گزارش منابع خبری جرس از تهران شورای عالی امنیت ملی بعد از راه پیمائی 25 بهمن جلسه اضطراری تشکیل داده است. بر اساس تحقیقات مفصل و کارشناسی های متخصصان امنیتی و نظامی و انتظامی شورای عالی امنیت ملی، آمار مورد پذیرش شورا از تظاهر کنندگان تهران در روز 25 بهمن عدد ششصد هزار تا یک میلیون نفر بوده است. از نظر شورا این آمار فوق محرمانه تلقی شده است!
آمار روزنامه کیهان 300 تا 400 نفر بود! و آمار فعالان جنبش سبز حداقل بین یک تا یک و نیم میلیون نفر در تهران بوده است.

06 March 2011

آقای مهاجرانی!آخرین نگاه ندا را به یاد دارید؟

بیش از یک سال از عاشورا می گذرد. مردم در حالیکه مرگ بر خامنه ای می گفتند به گلوله بسته شدند، از پل به پایین پرت شدند و .... ولی همان موقع و بعد از وقایع عاشورا گفتید که مردم موافق ولایت فقیه هستند.
در اوایل جنبش می خواستید خط کشی کنید  واز پیوستن اپوزیسیون سنتی خارج از کشور به جنبش سبز جلوگیری کنید، ولی میر ما این اجازه را به شما و امثال شما نداد. او گفت جنبش سبز تکثر گراست، ولی شما همچنان به تفکر تک بعدی خود ادامه دادید.
حال در حالیکه این دو عزیز جنبش سبز در زندانند و خدا می داند که چه بر آنها می گذرد، می خواهید از آب گل آلود ماهی بگیرید.
یادتان می آید نماز جمعه 29 خرداد را؟ خطبه ای که به خطبه خون معروف شد؟ آیا می دانید روز پس از آن نماز جمعه خونین، چه بر سر جوانان این مرز و بوم آمد؟ آخرین نگاه ندا را به یاد دارید؟
زمانی ارزش زیادی برایتان قائل بودم. چقدر خوشحال بودم که پیش از انتخابات از کروبی حمایت کردید. ولی با اعمال شما از سال گذشته تا به امروز این احترام کمرنگ تر و کمرنگ تر شده است.
آقای مهاجرانی! حکومتی که دستش به جنایات هولناکی همچون کهریزک آغشته است هرگز تطهیر نخواهد شد و بدانید که باز هم مردم در خیابان حرف آخر را خواهند زد.
این مطلب در بالاترین

مادر سهراب امروز چشم به ما دوخته/عکسهای تولد 21 سالگی شهید سهراب اعرابی

عکسهایی از تولد 21 سالگی شهید سهراب اعرابی.4 اسفند 1389 (تصاویر از فیس بوک 25 بهمن):
برای دیدن عکس ها با سایز بزرگتر روی عکسها کلیک کنید.
عکس سهراب و ندا:
کیک تولد سبز سهراب که به شکل V درست شده است:

مادر سهراب نسبت به سال گذشته بسیار شکسته تر شده، ولی فریاد آزادیخواهی سهراب هنوز از حنجره او بیرون می آید:

سهراب جان، همیشه زنده ای:
17 اسفند به یاد مادر سهراب و تمام مادران داغدار ایران همدیگر را دوباره در خیابان خواهیم دید.

04 March 2011

امام جمعه مشهد: سبزها یک مشت الکلی اند!

صحبتهای امروز امام جمعه مشهد، علم الهدی، از چند حیث جالب توجه بود. در خطبه دوم نماز جمعه امروز، او بارها از کلمه سکس استفاده کرد و در مورد تظاهرات 25 بهمن گفت: آمریکا یک مشت الکلی را به خیابان آورده تا آرمان های امام را نابود کنند.
او در مورد حبس میرحسین موسوی و مهدی کروبی هم گفت که ما اینها را حبس کرده ایم تا مردم به پا خواسته که خواستار اعدام این دو هستند  آنها را نکشند! همچنین امکان دارد که منافقین هم آنها را بکشند!
جناب علم الهدی که در طول سخنرانیش حتی یک بار هم نام لیبی را به میان نیاورد، فراموش کرده که هفته پیش قذافی هم معترضین را یک مشت معتاد وابسته به القاعده نامیده بود.

01 March 2011

جمعیت تظاهر کننده امروز بیش از 25 بهمن است.

طبق برخی گزارش ها علیرغم حضور بی سابقه نیروهای یگان ویژه و لباس شخصی ها، تعداد تظاهرکنندگان امروز بیشتر از 25 بهمن بوده است.ندای سبز آزادی نیز به نقل از شاهدان عینی این مطلب را تایید کرده است.

باتاریک شدن هوا درگیری ها شدت گرفته /بازداشت دست کم 50 نفر در میدان انقلاب/تیراندازی های مکرر در برخی مناطق

خبرگزاری هرانا - در پی تجمع‌های پراکندهٔ مردم معترض در برخی میادین و خیابان‌های اصلی پایتخت و دخالت نیروهای امنیتی، دستکم ۵۰ نفر در میدان انقلاب بازداشت شدند.
ندای سبز آزادی: به گزارش خبرنگار نداي سبز آزادي، درگيري ها در ميدان توحيد و خيابان فرصت شيرازي بسيار شدت گرفته است گزارش هاي ارسال توسط شاهدان عيني خبر تير اندازي هاي مكرر در اين دو منطقه را دارد آنچه را كه تمامي منابع خبري تاييد و تاكيد برآن دارند درگيري هاي بسيار شديد در اين منطقه و فضاي بسيار ملتهب در اين مناطق مي باشد

خبر تکمیلی از بی بی سی

بی بی سی فارسی:
گزارشها از حضور گسترده نيروهاى امنيتى در مناطق مركزى شهر تهران حکایت دارد و شاهدان می گویند که درگیری هایی بین نیروهای های امنیتی و لباس شخصی با معترضان رخ داده است.
بنابر برخی گزارشها، در میدانهای امام حسین، انقلاب و فردوسی و چهار راه جمالزاده درگیری هایی رخ داده و نیروهای امنیتی برای پراکنده کردن معترضان از گاز اشک آور استفاده کرده اند.
سحام نیوز سایت نزدیک به مهدی کروبی، گزارش داده که درگیری هایی در حوالی خیابان آزادی رخ داده و پلیس به سمت کسانی که شعار یا حسین، میرحسین و یا مهدی شیخ مهدی می دادند، حمله کرده است.
از فلکه صادقیه نیز گزارش شده که نیروهای ضد شورش با مردم درگیر شده اند و به سمت آنها گاز اشک آور شلیک کرده اند.
شاهدان عينى مى گويند تجمع هاى پراكنده اى از معترضان در مناطق مرکزی این شهر شكل گرفته است.
سايت كلمه كه ديدگاهها و نظرات ميرحسين موسوى را منتشر مى كند گزارش داده كه جمعيت زيادى قدم زنان در پياده روها به سمت خيابان انقلاب در حركتند.

خبرهای تکمیلی از تجمعات 10 اسفند/ درگیری های شدید در میدان انقلاب

بخش انگلیسی خبرگزاری فرانسه(فرانسه 24): نیروهای امنیتی به سوی معترضان گاز اشک آور شلیک کرده اند.
 رادیو آلمان:
از میدان انقلاب درگیری شدید میان معترضان و نیروهای انتظامی گزارش شده است. یک شاهد عینی هم می‌گوید که صدای تیراندازی شنیده اما ندیده است که کسی زخمی شود. همچنین از خیابان کارگر تهران نیز درگیری شدید گزارش ‌شده است. یک شهروند تهرانی از برخورد خشونت‌آمیز نیروهای انتظامی در خیابان ولی‌عصر با مردم خبر می‌دهد. وی می‌گوید این نیروها به مردمی هم که از پاساژهای در حال تعطیل خارج می‌شود حمله می‌کنند. جمعیت معترضان در حال افزایش است. یک شاهد عینی به دویچه وله گفت از خیابان جمال‌زاده تا میدان انقلاب گروه‌های مختلف مردم حضور دارند و به صورت پراکنده شعار می‌دهند. چندبار برای پراکنده کردن مردم گاز اشک‌آور شلیک شده است. این شاهد عینی می‌افزاید که جمعیت نسبت به ۲۵ بهمن بیشتر به نظر می‌رسد.
سایت کلمه:
تهاجم نیروهای لباس شخصی و امنیتی به مردم معترض در خیابان های مرکزی تهران بویژه میدان انقلاب شدت یافته است.گزارش خبرنگاران کلمه حاکی است که نیروهای گارد ضد شورش با باتوم، شوکرهای برقی و گاز اشک آور به مردم تجمع کننده حمله کرده اند.صدای شلیک گلوله هایی که مشخص نبوده مربوط به گلوله های واقعی است یا گلوله های پلاستیکی نیز در میدان انقلاب و خیابان های اطراف شنیده شده است.
تجمع مردم با تاریک شدن هوا بارها و بارها در خیابان انقلاب و خیابان های منتهی به آن شکل گرفت و هر بار با حمله نیروهای گارد ضد شورش به ناچار پراکنده شدند.شعار اصلی مردم به هنگام حمله نیروهای امنیتی و انتظامی “یا حسین، میرحسین”و مرگ بر دیکتاتور” بوده است.
گزارش خبرنگاران کلمه همچنین حاکی است که از حوالی ساعت ۱۸:۳۰ امروز نیروهای بسیج، لباس شخصی و گاردهای ضد شورش از تردد مردم از سمت چهار راه ولی عصر به سمت میدان انقلاب جلوگیری می کنند و عملا ورودی های خیابان های مختلف را به میدان انقلاب مسدود کرده اند.
چند خبر تایید نشده هم از آتش زدن دو ون نیروی انتظامی در میدان انقلاب حکایت دارد.
سایت سحام نیوز:
 ساعت حدود ۶ عصر در ضلع شمالی ميدان انقلاب هسته اوليه تظاهرات اعتراضی شکل گرفت و مردم شعار مرگ بر ديکتاتور سر دادند. از ميدان امام حسين نيز گزارش شده است که هسته های اوليه تظاهرات شکل گرفته اند و شعار مرگ بر ديکتاتور و يا حسين ميرحسين سر ميدهند. تجمعات مردم در اين منطقه نيز با حملات گسترده نيروهای پليس روبرو بوده است. بنا به اين گزارش در ضلع شمالی ميدان ازادی دسته های چند صد نفری مردم به صورت پراکنده شکل گرفته و به شعار دادن پرداختند.

اولین خبر از تجمعات 10 اسفند

به نقل از بی بی سی:
شاهدان عینی به بی بی سی می گویند اطراف پل کریم خان و خیابان وصال در تهران علیرغم حضور وسیع نیروهای ضد شورش و بسیج، نخسین هسته های تجمع معترضان و مخالفان به طور غیر متمرکز شکل گرفته است./ صدای "مرگ بر دیکتاتور" به شکل پراکنده در میان بوق ممتد اتومبیل در خیابان های مرکزی تهران شنیده می شود

فقط دعا کنید تا زمان تظاهرات بارون ادامه داشته باشه!

اگه بارون همین جوری ادامه داشته باشه، اشک آور بی اثر میشه، موتور سواراشون کمتر می تونن مانور بدن، و در عوض قدرت مانور ما خیلی بیشتر میشه.
فقط خدا کنه این بارون همین جوری ادامه داشته باشه.
رئیس جمهورمون رو پس می گیریم.
به یاد 22 خرداد که عکسهای میرحسین رو آماده کرده بودیم تا روز بعدش بریزیم تو خیابون و جشن بگیریم...

موسوی و کروبی به زندان منتقل شدند

آخرین خبر: موسوی و کروبی به زندان حشمتیه منتقل شدند.